تشبیه مانند کردن چیزی به چیز دیگر است. تشبیه مبتنی بر دروغ و اغراق است یعنی باید دو چیز را که در واقع به یکدیگر شبیه نیستند و یا لااقل شباهتی آشکار ندارند, را به هم مانند کنیم.
مانند: صورت او همانند خورشید روشن است.
ارکان (اجزای) تشبیه:
1_ مشبه: آن چه که مانند می شود. "صورت"
2_ مشبهٌ به: آن چه که بدان تشبیه می کنند. "خورشید"
3_ وجه شبه: صفت یا ویژگی مشترکی که بین مشبه و مشبهٌ به وجود دارد. "روشن"
4_ ادات تشبیه: واژه هایی که شباهت را به وسیله آن ها نشان می دهند; این ادات عبارتند از: چون, چو, همچون, مانند, بسان, مثلِ, مثالِ, به صورتِ, به کردارِ, چنان, پنداری, گویی و ...
چند نمونه تشبیه:
* حرف هایم مثل یک تکه چمن روشن بود. "سهراب سپهری"
حرف هایم (مشبه) تکه چمن (مشبهٌ به) روشن (وجه شبه) مثل(ادات تشبیه)
* شب سیاه بدان زلفکان تو ماند سپید روز به خوبی رخان تو ماند "دقیقی"
دو تشبیه دارد. در مصراع اول شب سیاه به زلفان یار و در مصراع دوم روز سپید به رخ یار تشبیه شده است.
* دانش اندر دل چراغ روشن است.
دانش (مشبه) چراغ (مشبهٌ به) روشن (وجه شبه) ادات تشبیه حذف شده است.
_ گفتیم که هر تشبیه چهار رکن دارد. اگر ادات و وجه شبه از یک تشبیه حذف شوند به آن تشبیه بلیغ می گوییم.
* تو دی ماهی و آن دلبر بهار است رسیدنتان به هم دشوار کار است
"فخرالدین اسعد گرگانی"
در مثال بالا دو تشبیه داریم که در هر دو وجه شبه و ادات تشبیه حذف شده است.
اصل تشبیه اول: تو مثل دی ماه رنگ پریده و زرد هستی.
اصل تشبیه دوم: آن دلبر مثل بهار سرسبز و شاد است.
_ اضافه تشبیهی: (تشبیه بلیغ اضافی) اضافه تشبیهی از نوع تشبیه بلیغ است و یکی از طرفین تشبیه (مضاف به مضافٌ الیه) به دیگری اضافه می شود.
مانند: درختِ دوستی (مشبهٌ به, به مشبه), قد سرو (مشبه, به مشبهٌ به)
مانند: لب لعل (مشبه, به مشبهٌ به), مس وجود (مشبهٌ به, به مشبه)
سیلاب غم (مشبهٌ به, به مشبه), چراغ دانش (مشبهٌ به, به مشبه)
_ ترکیباتی نظیر: اقلیم عشق، آتش عشق، اقلیم عشق، صبح امید، پرده غیب، گلِ روی، درخت دوستی، همای رحمت، کیمیای عشق، خانه ی دنیا، فرعون تخیل، نخل ولایت، چراغ دانش، توفان غم، دریای غم، نهال دشمنی، طومار دل و ... اضافه تشبیهی می باشند.
*اضافه استعاری*
_ هر گاه ویژگی مشبهٌ به، به مشبه اضافه شود اضافه استعاری خلق می شود. مانند:
"تو را ز کنگره عرش می زنند صفیر ندانمت که در این دامگه چه افتاده است"
که عرش مشبه است و کنگره مشبهٌ به (کاخ) و بین آن ها کسره اضافه وجود دارد.
_ اضافه های استعاری، (استعاره مکنیه) هستند.
استعاره مکنیه، مشبهی است که به همراه یکی از لوازم یا ویژگی های مشبهٌ به می آید.
مثال: "به صحرا شدم، عشق باریده بود". "بایزید بسطامی"
عشق در معنی حقیقی خود نمی تواند ببارد اما به چیزی که ویژگی باریدن دارد مانند شده است و این چیز، برف یا باران است.
عشق از جهت باریدن مانند باران است.
مثال: شب ایستاده است،
خیره نگاه او
بر چارچوب پنجره من "سهراب سپهری"
شب "استعاره مکنیه (تشخیص) ایستادن به شب نسبت داده شده است.
*** استعاره در واقع همان تشبیه فشرده است؛ یعنی تشبیه را آن قدر خلاصه و فشرده می کنیم تا فقط "مشبهٌ به" از آن باقی بماند. ***